صفحات

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

یک سوال دارم: اگر ترور دانشمندان فیزیک اتمی کار جمهوری اسلامی نیست، چرا امید کوکبی دانشجوی فیزیک اتمی و خانواده اش گروگان و زندانی اند؟
















این کشتار حتی اگر به دستور قدرتهای خارجی باشد کار همان سرداران تپل گروهبان گارسیایی است که در داخل ایران هم از توبره نفت می خورند و هم از آخور دول خارجی وگرنه گناه این جوان بی گناه آیا چیزی به غیر از رشته تحصیلی اوست؟

نامه اميد کوکبی به صادق لاريجانی : بازجوها من و خانواده ام را به گروگان گرفته اند

کلمه:اميد کوکبی دانشجوی نخبه دکترا در دومين نامه خود به رييس قوه قضاييه از فشارهای متعدد به خود و خانواده اش پرده برداشته و می پرسد: چگونه مي‌شود به کسی که متهم به جاسوسی يا ارتباط با اجانب است اطمينان کرد و او را به محرمانه‌ترين و سرّي‌ترين بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود‌؟

به گزارش کلمه، او با اشاره به وعده و وعيدهايی که به او و خانواده اش در خصوص همکاری و اعتراف به جرم های ناکرده اش استدلال می کند: امروز که هيچ خطايی نکرده‌ام و هيچ اطلاعی از موضوعات و فعاليت‌های محرمانه نظام ندارم با من اينگونه رفتار مي‌شود و تمام زندگی و خانواده‌ام را به واقع گروگان گرفته‌اند. در آينده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از اين اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چيزی را برای حصول اطمينان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟

وی با اشاره به نامه اول خود به صادق لاريجانی از تشديد فشارها سخن می گويد و با انتقاد و گلا يه ازعدم بيطرفی قاضی پرونده اش می گويد که حتی از نمايش و تصويرگری يک دادرسی به ظاهر قانونی و بي‌طرفانه عاجز مانده و به وضوح و آشکارا به قوانين و مقررات و مصالح نظام و کشور بي‌اعتنايی کرده و بد‌تر از آن اينکه در جلسه دادگاه با عصبانيت اقدام به تحقير و تهديد من کرده و با به کاربردن الفاظی که اينجانب شرم دارم در اين نامه به ذکر آن‌ها بپردازم، از من به اصرار مي‌خواست که مطابق خواسته وی اقرار به ارتباط با آمريکا و خيانت به کشورم کنم.

اميد کوکبي، دانشمند جوان ايراني، هشت ماه است که به اتهامات واهي، پشت ميله های زندان اوين محبوس است. دوازدهم مهر جاري، قرار است دادگاه اين پژوهشگر کشور برگزار شود. محاکمه اميد کوکبی در حالی انجام خواهد شد که اين هموطن اهل سنت و ترکمن هيچ گونه سابقه فعاليت سياسی نداشته و هنگامی که برای ديدار با خانواده اش به ايران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد.

او بيش از يک ماه را در سلول انفرادی تحت شکنجه های شديد روحی گذرانده است. وی در نامه‌ای تکان دهنده به صادق آملی لاريحاني، رييس دستگاه قضايی جمهوری اسلامی با توصيف شرح شکنجه‌ها و انفرادي‌های خود، درخواست تشکيل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع کرده بود. اما اين نامه نيز همچون نامه های ديگر زندانيان سياسی مورد بی توجهی مسئولان قرار گرفته و اميد کوکبی تاکنون نتوانسته وکيل خود را ملاقات کند.

اميد کوکبی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فيزيک و مکانيک در دانشگاه صنعتی شريف تحصيل کند. وی فوق ليسانس و دکترای خود را در اسپانيا در رشته فيزيک اتمی در گرايش ليزر کسب کرد. اين دانشمند جوان از سال گذشته در دانشگاه تگزاس آمريکا در مقطع فوق دکتری مشغول به تحصيل بود.

متن کامل اين نامه به شرح زير است:

رياست محترم قوه قضائيه
حضرت آيت اله صادق آملی لاريجانی
سلامٌ عليکم

اينجانب اميد کوکبی فرزند نوبت، زندانی بند ۳۵۰ زندان اوين دومين باری است که برای شما نامه مي‌نويسم و امروز که اين نامه را تحرير مي‌کنم حدود ۱۰ ماه است بدون هر گونه دليل و مدرکی (‌و شايد در اثر يک سوء تفاهم) در بازداشت به سر مي‌برم. پس از چند بار تفهيم اتهام متفاوت از جمله شرکت در تجمعات غير قانونی و اخلال در نظم و امنيت، نهايتاً اتهاماتی واهی و بي‌اساس که روحم را آزرده کرده است با عنوان «ارتباط با دول متخاصم و کسب درآمد نامشروع» را به من تفهيم کردند که يقيناً اين اتهامات با توجه درخواست‌ها و عملکرد مسئولين امر کاملاً منافات دارد و با هيچ منطق و عقل سليمی همخوانی ندارد. چگونه مي‌شود به کسی که متهم به جاسوسی يا ارتباط با اجانب است اطمينان کرد و او را به محرمانه‌ترين و سرّي‌ترين بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود‌؟

دعوت‌های مکرر مسئولين امنيتی و اطلاعاتی و تحت فشار قرار دادن خانواده‌ام جهت متقاعد کردن من به همکاری و نشان دادن در باغ سبز و وعده حمايت‌های مختلف همچون آزادی و ادامه تحصيل در‌‌ همان دانشگاه قبلی خودم (دانشگاه آستين تگزاس) برای کسی که تاکنون هيچ فعاليتی خارج از دانشگاه و محافل علمی دنيا نداشته و با عالم سياست بيگانه است چه معنا و مفهومی را تداعی مي‌کند؟ و در پشت اين اتهام زني‌ها و فشار‌ها چه هدفی نهفته است‌؟ اگر چه من به عنوان يک ايرانی حاضر به همه گونه خدمت و جانفشانی برای کشورم هستم ليکن بنده هميشه اين استدلال وپاسخ را به بازجويان و نمايندگان اعزامی از نهادهای مختلف داشته و دارم که: امروز که هيچ خطايی نکرده‌ام و هيچ اطلاعی از موضوعات و فعاليت‌های محرمانه نظام ندارم با من اينگونه رفتار مي‌شود و تمام زندگی و خانواده‌ام را به واقع گروگان گرفته‌اند. در آينده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از اين اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چيزی را برای حصول اطمينان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟

جناب آقای لاريجانی

تنها گناه من اين بوده و هست که تحصيلاتم منحصر به فرد بوده و در ايران کسی در اين رشته تخصص و تحصيلات من را ندارد و از بد حادثه ظاهراً اين تخصص شديداً مورد نياز واقع شده است. اما اين مرقومه را جهت دفاع از بي‌گناهی خودم برای شما نمي‌نويسم و البته اميدی هم به شنيدن يا اهميت دادن به آن ندارم، زيرا نه تنها به نامه اول من «که با سختی توانستم از زندان برای شما ارسال کنم» کوچک‌ترين توجهی نکرديد و از آن نامه هم سوء تعبير شد و موجب تشديد فشار‌ها بر من گرديد، بلکه دليل نگارش اين نامه، گلايه از مجموعه تحت امر شما و به خصوص دادگاه رسيدگی کننده به پرونده من است، که حتی از نمايش و تصويرگری يک دادرسی به ظاهر قانونی و بي‌طرفانه عاجز مانده و به وضوح و آشکارا به قوانين و مقررات و مصالح نظام و کشور بي‌اعتنايی کرده و بد‌تر از آن اينکه در جلسه دادگاه با عصبانيت اقدام به تحقير و تهديد من کرده و با به کاربردن الفاظی که اينجانب شرم دارم در اين نامه به ذکر آن‌ها بپردازم، از من به اصرار مي‌خواست که مطابق خواسته وی اقرار به ارتباط با آمريکا و خيانت به کشورم کنم.

رياست محترم اين دادگاه نه تنها بي‌طرف نبوده و صلاحيت رسيدگی به پرونده اينجانب را ندارد بلکه در يک نظام اسلامی و قائل به اخلاق و عدالت و مهرورزي، اين ويژگي‌های اخلاقي، قطعاً صلاحيت هر قاضي‌ای را برای تصدی پست قضايی زايل کرده و شايستگی نشستن بر اين مسند را سلب مي‌کند. مگر دعوی و اتهام من شخصی و متوجه اوست که اينگونه بر من پرخاش و توهين و تهديد مي‌کند؟ قاضي‌ای که به متهم بدون هيچ دليل موجهی توهين و تحقير و پرخاش نمايد ديگر بي‌طرف نيست و طبق قانون هم صلاحيت رسيدگی به پرونده را ندارد.

لذا اکنون به عنوان عکس العمل طبيعی يک زندانی که به حرمت و حقوق اوليه انسانی او توهين شده است اعلام مي‌کنم که بعد از اين حاضر نيستم در اين دادگاه حضور يافته و از خود دفاعی بکنم و اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ايشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجويز کرده‌اند حکم دهد هر چند که ممکن است اين موضوع موجب طولاني‌تر کردن عمدی زمان رسيدگی به پرونده من شده (که خود نوعی مجازات فرد پيش از محاکمه است) و نيز همچنان که در اين مدت به بسياری از مواد قانونی (از جمله رسيدگی به اعتراض من به قرار بازداشت و يا عدم تمديد قرار بازداشت پس از گذشت يک ماه و يا حق ملاقات با وکيل) عمل نشده و تا امروز اجازه ملاقات با وکيل را به بنده نداده‌اند (و معلوم نيست که وکلای محترم چگونه مي‌خواهند در دادگاه از من دفاع کنند.) و يا ممکن است اين نامه تظلم خواهی من موجب شود باز هم بر من غضب کرده و بيشتر سخت گيری کنند. بنابراين از محضر آن مقام محترم تقاضا دارم به اين حداقل انتظار من که جزء حقوق اوليه يک زندانی است توجه کرده و با واگذاری امر رسيدگی به پرونده به شعبه‌ای ديگر شرايط را برای برگزاری يک دادگاه موجه و بي‌طرف و با رعايت اصول اخلاقی و حقوق شهروندی فراهم فرمايند.

اميد کوکبی ۲/۹/۱۳۹۰

زندان اوين بند ۳۵۰

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر