صفحات

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

ترانه ممد نبودی ببینی، یاد آور داستان زندگی چهار برادر که زیر شکنجه، ساواک یا جمهوری اسلامی یا رژیم صدام یا در سقوط مشکوک هواپیمای فرماندهان جمهوری اسلامی جان باختند















ترانه ممد نبودی ببینی،

 یاد آور داستان زندگی چهار برادر که زیر شکنجه ساواک یا در زندان جمهوری اسلامی یا در جنگ ایران و عراق یا در سقوط

مشکوک هواپیمای فرماندهان جمهوری اسلامی جان باختند!


ترانه ممد نبودی ببینی، یاد آور محمد جهان آرا، فرمانده شجاع سپاه خرمشهر

 و نسل سوخته جوانان ایرانی در دوره پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی است

 داستان زندگی چهار برادر که زیر شکنجه ساواک یا در زندان جمهوری اسلامی

یا در جنگ ایران و عراق یا در سقوط مشکوک هواپیمای فرماندهان جمهوری اسلامی  جان باختند!...

همه جهان آرا را به محمد می شناسند.

 محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر که  پس از شکسته شدن حصر آبادان با تعدادی از فرماندهان عازم تهران شد

 تا گزارشی به فرمانده کل قوا بدهد.

مسافر هواپیمایی شد که سقوط کرد و او و جمعی از فرماندهان برجسته کشته شدند!!!

 پیکر متلاشی اش را به خانواده اش ارمغان دادند و هر ساله برایش سوگواری کردند. 

سید محسن برادر بزرگتر بود
 که در تهاجم نیروهای صدام حسین به خرمشهر به اسارت گرفته شد و دیگر هیچگاه نه خبری از او شد و نه پیکرش را به بازگرداندند.

سید علی جهان آراکه در سال 56 توسط ساواک دستگیر شده بود و وقتی انقلاب شد به امید آزادیش مادرش به همراه خانواده به زندان رفته 

بود، اما از سیدعلی خبری نشده بود.

 بعدها گفته شد که این دلاور را هرچه شکنجه کرده بودند که مخفی گاه های برادرانش را لو دهد،

 لب نگشوده بود و سرانجام با اتوی داغ بر تنش به شهادت رسید.

در این میان کمتر کسی نامی از سیدحسن می برد. او که یکی از قربانیان کشتار جمعی سال 67 است.
سیدحسن، برادرکوچکتر سید محمد جهان آرا 

در سال 1360‌بازداشت شد و در زندانهای اوین، قزل حصار، و گوهر دشت نگهداری می‌شد

 و تا شروع اعدامهای دسته جمعی سال ٦٧ با خانواده‌اش ملاقات داشت. 

مادرش مثل همه مادرهای دیگر به امید یک ملاقات رنج راه را تحمل می کرد و به دیدار فرزندش می رفت.

 هفت سال. از زندان اوین تا رجایی شهر.

 امیدش بود که هشت سال دیگر که بگذرد، حسن را می تواند در آغوش بگیرد. 

او که محروم شده بود از علی و محمدش. امید داشت به حسن و محسنش.

حسن پانزده سال حبس داشت به یکباره مثل خیلی های دیگر به جوخه اعدام سپرده شد

 و ساره این مادر مبارز، حتی نتوانسته بود پیکر بی جان فرزندش را ببیند. 

حتی نمی دانست که این فرزندش را در کدامیک قطعه به خاک سپرده اند.

مثل سیدمحسن که به اسارت بردنش وقتی خرمشهر را به یغما می بردند و هیچ خبری از او نیامد.

  مادری این همه سال در انتظار بود.

 انتظاری تلخ که پایانی نداشت. باید مادر باشی که بدانی بی خبری از فرزند یعنی چه.

 یکی را سربازان صدام به اسارت بردند، یکی را سربازان پهلوی و یکی را سربازان ولایت. 

محمد هم قربانی پروازی شد که هنوز حدیث و سخن در باره آن است...

ترانه ممد نبودی ببینی، یاد آورنسل سوخته آزادی خواه دوره پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی است!

حالا یک بار دیگه به آهنگ ممد نبودی ببینی گوش بده...

















http://www.rahesabz.net/story/42483/


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر