صفحات

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

چرا ما ایرانیان تجاوز و شکنجه بی شرمانه به کودکان را به جوک تبدیل می کنیم؟















(حکمت الله قربانی ۵۱ ساله متاهل و دارای دو فرزند چنان وحشیانه به این بچه ها حمله کرده که یکی از این بچه ها که چندین بار توسط دیپلمات ایرانی مورد آزار قرار گرفت با صدای بلند فریاد کشیده و سپس خانواده او به سمت وی شتافتند...
مرد باشید!، به شرافت به انسانیت قسم، به هر خدایی که قبول دارید...)

تجاوز کردن و دستمالی کردن یک دختر بچه یا زن خنده دار نیست...

بس کنید این لینک های شوخی و خنده را...

 شرم کنید از دامن پاک مادرانتان و فریادهای دردآلود زنان و دخترکان غو طه ور در خون و شکنجه...

شرم کنید انسان باشید و تجاوز به دختربچه ها را به جوک تبدیل نکنید!!!

فکر می کنی خنده داره اگر بچه تو بود؟، خواهر و مادر تو بود یا خودت بودی؟

چرا ما ایرانی ها تجاوز و شکنجه را بی شرمانه به جوک تبدیل می کنیم؟...آیا از غیرتمندی ماست؟!

که به جای برگزاری تظاهرات و اعتراض برای تجاوز و شکنجه به کودکان  جوک می سازیم؟...

آیا دلیلش نداشتن حس انسانی ترحم، عاطفه، همذات پنداری و عاقبت اندیشی

آیا دلیلش نداشتن حس انسانی ترحم، عاطفه، همذات پنداری و عاقبت اندیشی آینده خود و کودکانمان

یا فرهنگ بی خیالی و مضحکه دردناک ترین شکنجه ها و تجاوزهاست

چون به خون و تجاوز خو کردیم و غیرتی برای ایستادگی و مبارزه در برار شکنجه گران را نداریم...

آیا دلیل و ضع جامعه ما همین سکوت و لودگی در برار آماج ظلم و ستم و تاراج

و تماشا و لبخند در مراسم اعدام دیگران نبوده است؟!...

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت       شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

 دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر     کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر