صفحات

۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه

نگاهی به روحیه مازوخیستی و سادیستی آمیخته در عزاداری ها و قوانین مذهبی




















حجاب اجباری یکی از بزرگترین مشکلات و معضلات امروز حکومت مذهبی ایران است، مقاومت دلیرانه زنان آزادی خواه در

طول ۳۴ سال حکومت استبداد مذهبی به آنجا رسیده که حتی نوه خمینی بنیانگزار حکومت اسلامی ایران در مصاحبه با پایگاه

جماران اعلام می کند که؛ (( اجباری کردن حجاب موفق نمی‌شود )) و اینکه ((اجباری کردن حجاب (وجود گشت های ارشاد و

محدودیت های مذهبی)  امنیت جامعه را امنیت را پایین آورده...)) وی همچنین از حجاب چادر اجباری خودش و رنگ سیاه آن

اظهار نارضایتی می کند .

البته این اولین بار نیست که یکی از نزدیکان متعصب ترین ملایی که دستش به خون بسیاری از مردم ایران آلوده است از حجاب

اجباری اظهار انزجار می کند دختر آیت الله صادق خلخالی (یکی از بانیان اصلی اعدام های دسته جمعی اوایل انقلاب) در

اردیبهشت ۱۳۸۷ مخالفت خود را با حجاب اجباری اعلام کرد و به تشریح احساس حقارت و توهينی پرداخت که سال هاست  بر

روان او به دلیل حجاب اجباری سایه افکنده...، اما چندی پیش یکی از ذوب شدگان ولایت که ظاهری زنانه ولی باطنی زن

ستیزدارد به نام مینا سادات موسوی که خود را روانشناس نیز می خواند، زنان آزاده ایران را که به لقب بدحجاب از آنان نام

می برند،  مبتلا به مازوخیسم و سادیسم و ...خوانده بود!!!، البته پس از چند روز اسم ایشان از بیشتر این مصاحبه ها حذف شده،

گویا خود به بی پایه و اساس بودن و مغلطه ابلهانه ای که با مدرک سهمیه بسیج خود گرفتند، پی برده و درخواست حذف اسمشان

را از بیشتر سایت ها داشته اند، اما بیان بیماری هایی چون مازوخیسم وسادیسم نگارنده را به نگاهی عمیقتر به قوانین و عزاداری

های مذهبی آمیخته با این بیماری های روانی انداخت که به شرح آنها می پردازم:

  نگاهی به روحیه مازوخیستی (شهوت آزار دوستی) و  سادیستی (دیگر آزاری) آمیخته در مراسم عزاداری ها و  قوانین مذهبی:


مراسم مذهبی بسیار خشن چون: قمه زنی، سینه زنی، زنجیر زنی و روحیه   مازوخیستی یا شهوت آزاردوستی، آزارطلبی و

خودآزاری حاکم بر این نوع مراسم برای هر انسانی که از نظر روانی سالم باشد شگفت انگیز و دهشتناک است، يك انسان مبتلا

به «مازوخيسم»  (جنون خودآزاری) از عذاب و شكنجه‌‌أي كه خود متحمل مي‌شود لذت جنسي كسب مي‌كند. افرادي كه

به اين نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمايل دارند كه چه به وسيله‌ي خود و چه از طرف ديگران، آزار ببينند يا حتي شكنجه شوند.

كاميابي رواني اين بيماران، جز با زجر و آزار ديدن حاصل نمي‌شود، شاید این تعریف کوتاه پاسخ گوی سوالاتی باشد که سال ها

در ذهن خود داشته اید؛ درباره رفتار غیر عادی عزادارانی که با شوق و لذت بر سر و سینه خود می زنند و سر و صورت خود

را با خنجر می درند و با زنجیر بر شانه های کبود و خونین شده شان می کوبند و در آخر  ابراز لذت و شادمانی و ارضای روحی و جسمی می کنند!؟....




















همچنین بررسی نقش بسیار پررنگ بیماری روانی سادیسم در روح قوانین و مراسم مذهبی هرگز قابل انکار نیست، سادیسم یا

دگرآزاری عبارت است از علاقه به آزار رساندن به ديگران به صورت جسمي، رواني و جنسي به طوري که اين آزار رساندن

موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان مي‌شود. شخص مبتلا به سادیسم که او را « سادیست» می‌نامند، انسانی است که اصولاً میل

به‌ آزار و شکنجه دادن دیگران دارد ؛ به طور مثال: از جنایت وحشیانه قمه زدن بر سر کودکان در عاشورا گرفته تا قوانین مذهبی

اجباری، چون حجاب اجباری و مامورین گشت های ارشاد که چون شکنجه گران به بانوان و حتی در مواردی به آقایان حمله

می کنند و تفکیک اجباری زنان و مردان و نماز جماعت اجباری در مدارس و ادارات و عدم نوشیدن مشروبات الکی و...گرفته

تا صدای بلند نوحه های عزاداری از بلندگوها و سخت گیری بیشتر بر نوع پوشش یا رنگ لباس مردمی که به دنبال مشکلات

اقتصادی خود بوده و در عزاداری ها شرکت ندارند و حتی صدای پخش اذان هرروزه برای مردمی که بسیار از آن ها به دینی

اعتقاد ندارند و یا اعتقادات دیگری غیر از دین اسلام دارند  و شکنجه و تجاوز در زندان های ایران بوسیله مذهبیون، آیا مفهوم

دیگری جز مردم آزاری (سادیسم) در بر دارد ؟!


البته وجود افراد سایکوپات در جوامع استبدادی بویژه استبداد مذهبی اصل ویژه تحکیم پایه های فاشیسم مذهبی بوسیله گسترش

ترس در جامعه است که نگارنده در فرصتی دیگر به آن خواهد پرداخت، در آخراینکه منشاء بوجود آمدن یا اعتقاد به بسیاری از

خرافات مذهبی ریشه در نارسایی های روانی پدید آورندگان و یا معتقدین به آن مذاهب دارد، وگرنه چگونه است که قمه زدن بر

سر کودکان یا حتی خود فرد عزادار در مراسم عاشورا برای افرادی امری پسندیده محسوب می شود یا چگونه انسان هایی















می توانند با داشتن روانی سالم در کوچه و خیابان به زنان و دختران حمله برند و به بهانه حجاب اجباری با مردم درگیر شوند و

از صدای فریادها و جیغ ها و التماس زنان و دختران ناراحت نشده و رنج و محنت مردم را نادیده گیرند؟!...

آیا غیر از این است که این افراد از نظر روانی سالم نیستند و خشونت حاصل از نارسایی های روانی خود را به جامعه تحمیل
می کنند ؟!


















http://parsdailynews.com/101953.htm

http://avesinaaa.mihanblog.com/post/129

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر