اگر احمدی مقدم ۲۴ ساعت زیر شکنجه کهریزک طاقت آورد و دم نزد، به منتقدان خرده بگیرد!
مغلطه در صحبت های متناقض فرمانده نیروی انتظامی
اسماعیل احمدیمقدم فرمانده نیروی انتظامی ظهر پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱ در مراسم پایانی استاندارد سازی و تعالی رفتار سازمانی کارکنان پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی با اعتراض به برکناری رئیس پلیس فتای تهران گفت:
“متاسفانه باب شده است هر اتفاقی میافتد میگویند باید استعفا بدهند و کنار بروند. اما این که فردی که گناهی نکرده را برای کاهش فشار افکار عمومی برکنار کنیم، درست نیست چرا که ما مسلمان هستیم و باید بررسی کنیم مقصر و قاصر کیست و با وی برخورد قاطعی صورت گیرد.”
“متاسفانه باب شده است هر اتفاقی میافتد میگویند باید استعفا بدهند و کنار بروند. اما این که فردی که گناهی نکرده را برای کاهش فشار افکار عمومی برکنار کنیم، درست نیست چرا که ما مسلمان هستیم و باید بررسی کنیم مقصر و قاصر کیست و با وی برخورد قاطعی صورت گیرد.”
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وی با تاکید بر اینکه من رفتار بد هیچ ماموری را تایید نمیکنم ادامه داد:
“در عین حال به افرادی که در این خصوص معترض هستند بایند بگویم یک بار بیایید لباس مبدل بپوشید، کنار مامور ما بایستید اگر تا بعدازظهر مردم را کتک نزدید! ما قبول میکنیم اما این امر جوازی برای برخورد ماموران با مردم نیست.”
“در عین حال به افرادی که در این خصوص معترض هستند بایند بگویم یک بار بیایید لباس مبدل بپوشید، کنار مامور ما بایستید اگر تا بعدازظهر مردم را کتک نزدید! ما قبول میکنیم اما این امر جوازی برای برخورد ماموران با مردم نیست.”
چه انتظاری از سخنرانی یک فرد ضد ملی می توان داشت؟
گر چه از جنایتکاری که نامش در کنار سعید مرتضوی و حسین طائب در لیست ۱۷ نفره تحریم، اتحادیه اروپا به دلیل ” نقض فاحش حقوق بشر ” یاد شده، انتظار دیگری نمی توان داشت. ولی بررسی این سخنان جنون آمیز ضروریست؛ با هر فهم و درک و سطح سوادی، نشان دادن کارت سبز به ادامه خشونت، شکنجه و حتی قتل هموطنانمان به اسم راهکار پلیس!، ترویج جنایت محسوب می شود.
سخنان احمدی مقدم چون قوانین مذهبی سرشار از مغلطه ، دروغ و فریب است؛ او نه تنها با کتک زدن و شکنجه زندانیان مخالفت نمی کند، بلکه با بی شرمی و بی شرافتی آنان را بیشتر ترویج می دهد. در حالی که ستار بهشتی، یک کارگر زحمتکش وبلاگ نویس، در زیر شدیدترین شکنجه های پلیس فتا جان باخته است، فرمانده نیروی انتظامی که وظیفه و مسئول برقراری نظم و آرامش برای همه مردم ایران است، به برکناری رئیس شکنجه گران معترض می شود!.
آیا دلیل این دوپهلو سخن گفتن این نیست که احمدی مقدم نیز دستش به خون بسیاری از جوانان آزادی خواه ایران آلوده است و از عاقبت شوم خود نگران می باشد؟!.
آیا دلیل این دوپهلو سخن گفتن این نیست که احمدی مقدم نیز دستش به خون بسیاری از جوانان آزادی خواه ایران آلوده است و از عاقبت شوم خود نگران می باشد؟!.
این ویدیو گفتگویی است در مورد زندان کهریزک با احمدی مقدم. پلیس جنایت کاری که تلاش می کند تا جنایت های بیکران پلیس در زندان را پرده پوشی کند. هنگامی که این جنایتکار تا اندازه ای میزان ظلم و ستم و شکنجه کردن مأمورین را پی پذیرد و اقرار می کند.
احمدی مقدم دیکتاتوری پلیس را توجیه می کند
استدلال غیر منطقی و غیر عقلی احمدی مقدم آنقدر باور نکردنی است که حتی سلامت عقلانی او و حضاری که به خزعبلات او گوش داده و کوچکترین اعتراضی نکرده اند را زیر سوال می برد. بابک داد روزنامه نگار و وبلاگ نویس در جواب این استدلال ابلهانه احمدی مقدم چنین می گوید:
“آقایان مسئول! شما ۲۴ ساعت لباس مبدل مردمی بپوشید و مثل مردم عادی زندگی کنید، اگر توانستید در این مدت این نظام و رهبر فرزانه(!) و مسئولان فاسدش را تحمل کنید و چیزی نگویید، حق با شماست! حکومتتان را بکنید و روزی هفتاد بار مردم را کتک بزنید. لابد شیوه «مدیریت برتر جهانی» شما یک چنین چیزی است دیگر! ”
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
هیچکس تنها به صرف پوشیدن لباس شغلی یا داشتن مقامی قابل ارزش و احترام نیست. رفتار، دوراندیشی و دانش علمی یک فرد در ارتباط با ایفای شغل خود و خرسندی مردم از او، ملاک اصلی شرافت کاری و لیاقت شغلی آن فرد است. اگر پوشیدن لباس یک مامور پلیس به شما احساس قدرتی وحشیانه، جنایتکارانه و غیرانسانی چون کتک زدن مردم، شکنجه و تجاوز به حقوق انسانی مردم می دهد شما یک بیمار روانی هستید و به درمان نیاز دارید.
وظیفه یک پلیس برقراری نظم و امنیت و آرامش برای “همه مردم” است. “همه مردم” شامل مخالفین، متهمین و حتی جنایتکاران نیز می باشند، به خصوص که پلیس و نیروی انتظامی بیشتر با همین افراد سرکار خواهند داشت و نه افرادی که موافق ظلم و ستم سیاست های حکومتی آنها باشند. شرافت انسانی و لیاقت وجودی یک فرد، هرگز با پوشیدن یک لباس تغییر نخواهد کرد، آنچنان که سعدی شاعر بزرگ و پر آوازه ایران به بهترین و زیباترین شکل به این موضوع پرداخته است؛
تن آدمی شریفست به جان آدمیت \ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی، \ چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت \ حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد \ که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی \ که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد \ همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی، \ چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت \ حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد \ که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی \ که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد \ همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
سردمداران مذهبی، جنایتکارانی بی رحم
قوانین حکومت های مذهبی در تاریخ بشر همواره به عنوان پست ترین و بدنام ترین نوع قوانین غیرانسانی هستند. همانگونه که خانم روت هورمنس گرین نویسنده آتئیست و منتقد آمریکایی نگاشته است:
“زمانی بود که حکمرانی دین بر جهان وجود داشت. آن دوران به عنوان قرون وسطی شناخته می شود. هرگاه حکومتی مذهبی در جهان قدرت گرفته شرافت و ارزش ادیان به شدت زیر سوال رفته و مردم از آن دین دوری گزیدند چرا که قوانین مذهبی به ترویج جنایتکارانی بی رحم و جامعه ای ناامن می انجامد.”
“زمانی بود که حکمرانی دین بر جهان وجود داشت. آن دوران به عنوان قرون وسطی شناخته می شود. هرگاه حکومتی مذهبی در جهان قدرت گرفته شرافت و ارزش ادیان به شدت زیر سوال رفته و مردم از آن دین دوری گزیدند چرا که قوانین مذهبی به ترویج جنایتکارانی بی رحم و جامعه ای ناامن می انجامد.”
خشونت در جوامع اسلامی همواره بوسیله دین فروشان مذهبی به نام روحانیون ترویج داده شده و بوسیله سرسپردگان جنایتکار در نیروی انتظامی به اجرا گذاشته می شود. به طور مثال: برده داری مذهبی زنان (چند همسری) باعث بسیاری از ناآرامی ها ، قتل ها و مشکلات اجتماعی در جامعه ایران است. درگیری های خانوادگی، خشونت بر علیه زنان بی پناهی که به این ظلم و حق کشی معترض هستند. کودکانی که با عقده ها و روانی ناآرام در چنین خانواده های متشنجی به دنیا می آید و جامعه آینده را دستخوش ناامنی خواهند کرد. بسیاری از خودکشی های زنان در ایران به سبب زن دوم بودن است!.
قتل به سبب خرافات ناشی از ناموس سازی و بدبین کردن مردان نسبت به دختران و همسران. اعدام های خیابانی، میادین سنگسار و شلاق سبب ترویج خشونت هایی بسیار وحشیانه و تربیت اراذل و اوباش مذهبی خواهد شد. اجازه دولتی برای ازدواج یک دختر ۹ ساله بوسیله پدر، برادر یا مردان خانواده اش، به معنای آزاد کردن دولتی تجاوز و فروش کودکان است و …همه این مثال ها شاهدیست بر حقیقتی آشکار که جایگزینی قوانین حقوق بشری، با قوانین خشن و جنایتکارانه بدوی مذاهب، حاصلی جز حکومت هایی جنایتکار و جامعه ای سرشار از جرم و بزهکاری نخواهد داشت.
فرافکنی و تشکیل نیروی انتظامی از اراذل و اوباش
یکی از ناهنجاری های روانی در جامعه ایران فرافکنی است. فرافکنی مبحسیست در روان شناسی که اول بار زیگموند فروید آنرا مطرح کرد. فرافکنی به معنای یافتن مقصری به غیر از خود، نپذیرفتن مسئولیت نسبت به اعمال و کردار خود و نداشتن حس تعهد به رفتارهای خود است.
افراد شاغل در پست های استبدادی در رفتار با هموطنانشان، سعی در انتقال فشارهای عصبی ناشی از خود (آنچه در درون می گذرد) به دیگر هموطنان یا به محیط دارند. فرافکنی یعنی نسبت دادن ناآگاهانه اعمال، عیبها و امیال ناپسند خود به دیگران که در واقع ساز و کاری پدافندی به شمار میآید.
مسئولین جمهوری اسلامی و همه حکومت های دیکتاتوری، همواره حقایق را انکار می کنند. عوامل حکومتی مستبد همواره به جای اعتراف، استعفا، معذرت خواهی و سعی در جبران اشتباهات فاحش و گاه نابخشودنی چون قتل و شکنجه هم میهنان، انگشت اتهام به سوی مردم، روشنفکران، دشمنان خیالی، حتی مقتولین و قربانیان می گیرند!.
در کشورهای پیشرفته و موفق جهان، حتی هنگامی که در پیاده رو راه می روید، اگر فردی بخواهد با عجله از کنار شما عبور کند، از شما معذرت می خواهد.اما در کشور اسلامی ایران یک مرد جوان ۳۵ ساله از خانواده ای فقیر به جرم وبلاگ نویسی تا حد مرگ شکنجه و کشته می شود، و رئیس نیروی انتظامی از برکناری رئیس شکنجه گاه انتقاد می کند!. حال آنکه تاریخ حکومت ظلم و جور اسلامی ایران شاهدیست که رئیس شکنجه گاه ها چون قاضی مرتضوی از شغلی برکنار شده و به شغل های بالاتری نیز ارتقاء خواهند شد!.
درصد بالایی از نیروی انتظامی، پلیس و … در ایران و هر حکومت استبدادی دیگر، متشکل از جنایتکاران حرفه ای است. این اراذل و اوباش برای محکم کردن پایه های لرزان حکومت های دیکتاتوری به کار گرفته می شوند. مسئولیت این افراد قتل مخالفین به ویژه روشنفکران و خاموش کردن هر صدای اعتراض با ایجاد رعب و وحشت است. حمله گروهای لباس شخصی، شکنجه و تجاوز به زندانیان، قتل های زنجیره ای روشنفکران و نیروی های انتظامی که با ماشین پلیس از روی مردم معترض رد می شوند، از جمله اختیارات این جنایتکاران حکومتی محسوب می شود.
استاندارد روانی و علمی نیروی انتظامی
بهترین حکومت ها و دولت ها در دنیا، از نظر جامعه جهانی و حقوق بشری، دارای استانداردهای روانی و علمی برای نیرو های پلیس و انتظامی خود هستند. گزینش های روانی و امتحان های علمی برای پیوستن به نیروی پلیس وجود دارد. برگزیدگان برای خدمت نیروی انتظامی، امنیتی یا پلیس همواره اعمال و رکورد کاریشان مورد مطالعه قرار می گیرد. کوچکترین رفتاری خارج از قواعد روانی از یک پلیس، مورد بررسی های دقیق روانکاوانه قرار گرفته می شود. در وهله اول تجویز روانکاوی، مرخصی و درمان های روانی توصیه می شود. پس از مدت تعیین شده اگر بهبودی روانی آن فرد با معاینه توسط پزشک روانشناس پلیس یا نیروی انتظامی تایید نشود. آن فرد از شغل خود برکنار خواهد شد. چرا که هرگونه اشتباه در سیستم امنیتی یا انتظامی و…، سبب زیر سوال بردن کل نیروهای آن، مسئولین و جریمه های بسیار سنگین قضایی خواهد بود.
در این ویدیو آخوند بی سوادی می گوید که حق مسلمان ها هست تا به زنان دستگیر شدگان تجاوز کنند
حقوق نیروهای انتظامی از کجا تأمین می شود؟
همه نیروهای انتظامی، مسؤلین و سران حکومتی ایران بر سر سفره دسترنج مردم ایران نشسته اند. خرج میلیاردها دلار فروش منابع طبیعی و استفاده از مالیات مردم زحمتکش ایران، آنان را رئیس و مسئول نیروهای انتظامی قرار می دهد. این مسئولان هستند که باید جوابگوی انتقادات و گوش به فرمان راهنمایی های مردم باشند.
از دین فروشانی که شبی ۵ تومان برای روضه خوانی می گرفتند و اکنون خود را رهبر کشور پهناور ایران می نامند!، تا اراذل و اوباشی که در خانواده های چند زنه و صیغه ای مذهبی در فلاکت و تحقیر بزرگ شده اند و اکنون به نام گشت ارشاد و پلیس و…به مردم حمله ور می شوند!. باید پاسخگوی مردم باشند که همه آنها به مردم زحمتکش ایران بدهکار هستند و بدهی مردم به آنان جز انتقاد، سوال، راهنمایی و حتی به استیضاح کشیدن نیست.
در این ویدیو بهرام مشیری از گفتار وحشتناک یک زندانی در زندان های ایران سخن می گوید. شنیدن این ویدیو ضروری است.
فقر و فحشاء و ناامنی اجتماعی ناشی از سیاست های غلط جهانی
وضعیت اقتصادی ایران در حد انفجار اعتراض های خیابانیست. مجموع؛ تحریم ها، اختلاس های میلیارد دلاری سران رژیم، صرف میلیاردها دلار برای ساختن ضریحی و فرستادن آن به عراق، سد سازی میلیارد دلاری در لبنان، پول خون مردم بی پناه سوریه به حکومت جنایتکار بشار اسد، پول جنایت و اغتشاش حماس در خاورمیانه و… مردم ستمدیده ایران را بیش از پیش در فقر و رنج فروبرده است. حتی در همین سخنرانی آمیخته با دروغ و ضد و نقیض ها، احمدی مقدم نیز اعلام داشت که؛
” با توجه به گرانیهای اخیر جرایم خرد شاید با اندکی افزایش رو به رو باشد اما پلیس با طرحهای ویژهای که در آستانه نوروز آنها را اجرا خواهد کرد، این جرایم را نیز کنترل میکنیم و جای نگرانی نیست.”
جالب اینجاست که این به اصطلاح سردار نیروی انتظامی هیچ اشاره ای به تلاش برای کمک به برطرف شدن گرانی و مردم فقیر و ستمدیده نکرد بلکه. قول به سرکوب بیشتر گرسنگان و ستم کشیدگان داد!. احتمالا این همان رافت اسلامی است. چون نیروی انتظامی و گشت ارشاد هم اکنون باید در مناطق زلزله زده به کمک و خانه سازی برای مردم زلزله زده در برف و سرمای زمستان مشغول باشند و نه اینکه ستمدیگان و فقرا را تهدید کنند!.
جالب اینجاست که این به اصطلاح سردار نیروی انتظامی هیچ اشاره ای به تلاش برای کمک به برطرف شدن گرانی و مردم فقیر و ستمدیده نکرد بلکه. قول به سرکوب بیشتر گرسنگان و ستم کشیدگان داد!. احتمالا این همان رافت اسلامی است. چون نیروی انتظامی و گشت ارشاد هم اکنون باید در مناطق زلزله زده به کمک و خانه سازی برای مردم زلزله زده در برف و سرمای زمستان مشغول باشند و نه اینکه ستمدیگان و فقرا را تهدید کنند!.
از آنچه گذشت
وظیفه نیروی انتظامی دفاع از حقوق مردم و نه کتک زدن، قتل، جنایت، شکنجه و تجاوز است. مردمی که حکومت های استبدادی دارند به مرور با ناامیدی و بی اعتمادی نسبت به نیروی های انتظامی، خود دست به انتقام گیری و اجرای قوانین خواهند زد. آتش این انتقام گیری ها در وهله اول دامن جامعه و سپس نیروی های انتظامی و بنیان استبداد را خواهد گرفت. اگر آقای احمدی مقدم کوچکترین شغلی در کشوری آزاد و پیشرفته داشت با این اظهار نظر خصمانه و بی خردانه، بی گمان برکنار و چه بسا به جرم ترویج خشونت به دادگاه کشیده می شد. نیروی انتظامی خدمتگزار مردم وطنش و مسئول حفاظت از خاک وطنش و حق هممیهنانش است، نه شلاق یا طناب داری در دست بیگانگان برای قتل و شکنجه.
چناچه همین فرد به اصطلاح سردار، حتی بتواند یک روز در زیر شکنجه های موجود در زندانهای کهریزک، اوین، بازداشتگاه پلیس فتا و….دوام بیاورد و پس از تجاوزهای گروهی زندانبانان شکنجه ها اعم از؛ شوک برقی، شلاق و…اعتراضی نکند و فریادی از درد نکشد، می تواند نسبت به منتقدین، اعتراض کند. البته این امر ممکن نیست، چون اگر در حد ستار و ترانه و … شکنجه شود، هرگز زنده نخواهد ماند که اعتراضی از او شنیده شود. در آخر، نظر نیروهای انتظامی را جلب می کنم، به عاقبت تلخی که مردم محروم و ستمدیده، همواره برای ستمگران و ظالمان رقم می زنند، آنچنان که شاملو شاعر پر آوازه و آزاده سروده است:
فغان! که سرگذشت ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه روسپیان
باز می آمدند.
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سیاهپوش
ـداغ داران زیبا ترین فرزندان آفتاب و باد ـ
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه روسپیان
باز می آمدند.
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سیاهپوش
ـداغ داران زیبا ترین فرزندان آفتاب و باد ـ
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر