صفحات

۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

((خدای شیشه های نوشابه! ))



...و چشم های ندا و ماشین های پلیس به خون آغشته شدند و گلوله ها و چاقو ها  بر بدن ما رویدند

و  پیش از ورود به کهریزک، شرافت دریده بود
و باتوم مترجم آیات قرآن بود

و برادران عرزشی حقیر به خیابان ها ریختند
و صندوق های ساندیس،  بر سنگفرش های خون آلود
خود ارضایی کردند!

و پس از انتخابات
به جای خدا...، شیشه های نوشابه بود!
و در سپیدم فردا پس از شکنجه،
همه ما نه معترض...
 که مرتد بودیم!.


(شکوه بختیاری)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر