این را برای تو بسیجی و سپاهی و بیت رهبری و آخوند می نویسم که به خاطر نوشته هایم فحش های ناموسی میدهی و میگی؛... توی دهنت و میکنمت و....
بفهم که وقتی میگی میکنمت؛ یعنی انقدر بدبختی و عقده جنسی داری و میدانی که در حالت عادی هیچوقت دستت به من نمیرسه که تهدید به تجاوز میکنی.
با این حرفت رابطه خانوادگی پدر و مادرت را در خانه و طرز حرفزدنشان با همدیگر و تربیت خانوادگی ات را داری لو میدهی، همچنین بلاهایی را که به سرت در اتاق پشتی بسیج و توالت مسجد و پستوهای حوزه علمیه آمده را داری رو می کنی.
در مورد اینکه میگی...توی دهنت!. باهات شرط می بندم چیز تو اندازه یک بند انگشت هم نیست، احتمالا چیزی نیست که ارزش داشته باشه وگرنه دم و دقیقه ازش مایه نمی گذاشتی و کمبود ۳ سانتی بودنش را به همه تعارف نمی کردی.
می دانی چرا من هیچوقت از این فحش ها نمیدهم، چندتا دلیل دارد؛ اول اینکه تربیت خانوادگی و فرهنگ دارم و شخصیتم هیچوقت اجازه نمی دهد فحش ناموسی حتی به تو بدهم.
دوم اینکه شعور و تحصیلات حرف زدن با شیوه منطقی و دلیل و برهان را دارم احتیاجی به فحش دادن نیست.
سوم اینکه اصلا افتخار میخواد که کسی به بدن من نزدیک بشود و حتی بخواد قسمتی از بدن من را ببوسه چه برسه به بقیه قضایا...، و مطمئنا این افتخار هیچوقت نصیب تو یکی نمیشه برای همینه که تهدید جنسی می کنی و عقده هایت را نشان می دهی.
نسبت به تو احساس ترحم می کنم که مجبور شدم این متن را برایت بنویسم، ولی بعضی وقت ها لازمه یاداوری عقده هایت را مثل تف توی صورتت قی کنم تا یکم به خودت بیایی...
با شکوه بود
پاسخحذف