صفحات

۱۳۹۴ فروردین ۲۹, شنبه

((برای عزیز برادری که شاعر بود!))


























عکس دزدیدن مراسم خاکسپاری و حمل تابوت جان باخته راه آزادی, شهید صانع ژاله بوسیله جنایتکاران بسیج و سپاه و لباس شخصی ها ی حکومتی...





((برای عزیز برادری که شاعر بود!))

آه... چگونه می توان اعتماد کرد؟
به این قوم؟! به این قبیله ؟!
به این هجوم خائن دست های در آغوش گیرنده!....

آه... ----,
چگونه می توان در آغوش آرمش غلتید
چگونه می توان سکوت کرد
و تنها عکس و خاطرات تو را بوسید!....

چگونه می توان اعتماد کرد
چگونه می توان فراموش کرد
حتا پس از مرگ!...
----!
وقتی صدای خنده کفتارها
در هیاهوی مراسم تدفین
به ناله ای سوزناک مبدل شده
و هنوز جنازه بادکرده ی شاعری که زیر شکنجه
با وساطت دوستانمان مرده!
بر روی رودخانه ی  در جریان
از حرکت نایستاده!
به من بگو
----
چگونه می توان اعتماد کرد؟
به این قوم؟! به این قبیله ؟!
به این هجوم خائن دست های در آغوش گیرنده!...

(شکوه بختیاری)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر