من در خانواده ای بسیار مذهبی به دنیا آمدم، زمانی که کودکی بیش نبودم،
آموختم که:
یک زن باید تمام بدن خود را در چادر یا لباسی تیره بپوشاند
آموختم که:
که یک مرد برابر با ۴ زن و هزاران صیغه است.
آموختم که:
یک دختر ۹ ساله به سن ازدواج رسیده و باید به خواست پدر و مادر با هر ناکسی که آنان پیشنهاد می کنند همخوابه شود.
آموختم که:
آموختم که سر بریدن، شلاق زدن، دست و پا قطع کردن، شکنجه و…در راه خدا امری پسندیده است.
همچنین آموختم که:
عزاداری هر ساله برای انسانهایی عرب که سال ها پیش مرده اند، شایسته است.
و چون از دوران کودکی گذر کردنم و دانش آموختم،
دریافتم:
حق انتخاب پوشش یکی از حقوق اولیه یک انسان است!.
تنها یک پدوفیل به یک دختر بچه به چشم همخوابه می نگرد که یک برابر با چهار نیست، مگر آنکه برده داری قصد فریب تو را داشته باشد.
دریافتم:
کسانی که شلاق و شکنجه و سنگسار می کنند، سایکوپات یا سوسیوپات هستند. عزاداران هر ساله به جهل و فقر فرهنگی یا آزارخواهی جنسی مبتلا هستند، و روحانیون و مداحان خرافات مذهبی را ترویج می دهند، که حتی خود به حقیقت نداشتن آن آگاه هستند.
زمانی که دانش آموختم دانستم که حضور من و تو در خیابان ها و نه عزاداری ها، تنها راه رسیدن به فردایی بهتر است!.
ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر