۱۳۹۳ مرداد ۲۳, پنجشنبه

((زمزمه شبانگاهی))
















((زمزمه شبانگاهی))

نه دست و پا نزن...
تو در من غرق شده ای
 ته نشین شده ای
حل شده ای....

مرده ای....

من سال هاست
ترا تسخیر کرده ام....

نگاه کن که چگونه ساقه های تنومند بازوانت
 چون زورقی شکسته در توحش شلاق گیسوان من
ناامیدانه به کناره های تخت آویخته اند

آرام باش
راهی برای گریز نیست.
تو در من غرق شده ای
حل شده ای....
مرده ای....

گرچه هرگز مرا نفهمیده ای....

(شکوه بختیاری)

هیچ نظری موجود نیست: