انگشتانت، تسکین کاونده
...انگشتانت،
تسکین کاونده
چشمک تمامی چراغهای خطر
تو را باز نمی دارند
پیوند می زنم
شانه های عریانت را
چونان لباس تنگی که از کوچه ها ربوده ام
در آغوش سرشانه های شکننده ام.
صبور ایستاده ام صورتم را چون انجیلی مقدس حفظ کرده ام
آینه ای برای خدا
و پیله ام
برای تو!...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر