۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

((پیش از درودی دوباره ای دوست))




























گم گشته ام... در سکوت
و ته نشین شده ام در درد

رنج هایم را در  گورستان خواهم کاشت,
و آرزوهایم را...

نه!,  نخواهم گریست .
و در آینه زنی زیبا را نقاشی خواهم کرد .

اما پیش از آنکه مرا در آغوش بگیری
پیش از درودی دوباره ای دوست
فاتحه ای بر من بخوان...
 من,
 سال هاست
درگذشته ام ....

(شکوه بختیاری)

هیچ نظری موجود نیست: