۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

جنجالی ترین و باشکوه ترین خبر هنری تاریخ، کنسرت جوانمردیست که ایستاده مردن را برگزید!




































شاهین نجفی، منصور حلاج عصر ما، زمان و مکان کنسرت آینده اش را اعلام کرد!، در حساس ترین زمان که برای قتل او از طرف آدمکشان جمهوری اسلامی مبلغ 100 هزار دلار جایزه تعیین شده و هنگامی که به تازگی فقط ۱۰ هزار دلار برای یافتن محل زندگی او از طرف حکومت فاشیست مذهبی اختصاص داده شده، اولین کنسرت شاهین نجفی بعد از محکوم شدنش به حکم ارتداد به دلیل ترانه طنز نقی، در روز جمعه ۱۶ نوامبر در دانشگاه کالیفرنیای برکلی آمریکا برگزار خواهد شد!.
 این جوانمرد راسخ چون رهبر شهامت و آزادی خواهی از فراسوی تمامی تهدید ها و شمشیرهای برهنه و چشم ها و دهان های از هم دریده متحجران، به پاخواست تا صدای مردمی باشد که کوچکترین اعتراض و درخواست آزادی خواهانه و یا کورسوی نور امیدشان به حق قانونی و انسانی خود را با زخم گلوله و در زیر تایلر چرخ ماشین های گشت ارشاد احساس کردند!

عبارت بسیار معروفیست که تنها حقیقت است که رهایی میبخشد و هیچ نیرویی از ایمان به رهایی و امید بهبود بخشیدن به زندگی مردم ستمدیده و دردمند ارزشمندتر، شایسته تر و قدرتمنتر نیست، چرا که کسانی که در راه آزادی جوامع انسانی گام برمیدارند زندگی جاودانه در قلب و تاریخ جهان بویژه هموطنان خویش خواهند داشت، همانگونه که صدای شاهین صدای دردآلود اعتراض نسلیست که عریان در برابر آینه شکسته حقایق تجربیات خون آلودش ایستاده، صدای نعره خشمگین نسلی که اعتقادات خرافی و سنت های نخ نما شده جامعه ایران را  بر پایه های لرزان کاخ های سلطنت مکر و حیله دین فروشان قی می کند.





 نگاهی کوتاه به زندگینامه شاهین نجفی:

داستان شگفت انگیز زندگی شاهین نجفی حتی با بهترین شاهکارهای فیلمنامه نویسی جهان قابل مقایسه نیست، داستان غیر قابل تصور نوجوان بسیار مومنی که در ۱۴ سالگی آرزو داشت یک قاری حرفه ای قرآن شود و در جوانی به  حکم غیر انسانی و بدوی ارتداد محکوم شد!

شاهین نجفی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۵۹ در بندر انزلیست، او در ۵ سالگی پدر خود را از دست می دهد، او در خانواده ای با اعتقادات عمیق مذهبی پرورش میابد به طریقی که از سن ۱۴  تا ۱۸ سالگی با آرزوی یک قاری حرفه ای شدن به فراگرفتن قرآن می پردازد و به این طریق هارمونی زبان عربی، تکنیک تنفس و... را می آموزد و همزمان به مطالعه قرآن نیز می پردازد تا زمانی که علاقه او به موسیقی از اشتیاق به قاری قرآن شدن، پیشی می گیرد.

شاهین برای مطالعه رشته جامعه شناسی به دانشگاه می رود اما دگماتیسم ( اصول فلسفی) جامعه شناسی اسلامی و عدم علمی بودن آن و مشکلاتی که روحیه آرمانگرای شاعرانه  او با جو خشک دانشگاه حکومت اسلامی داشت به اخراج شدن او از دانشگاه منتهی شد و سبب شد که شاهین ارتش را برگزیند و به گفته خود؛ ارتش، جایی بود که ایمان و اعتقادم را از او گرفت.
شوک وحشتناک و ناگهانی زندگی واقعی از انسان های بسیار فقیری که تنها برای زنده بودن تلاش میکردند، داستان های زندگی تکان دهنده افرادی که برای رهایی از دام اعتیاد مواد مخدر دست و پا می زدند وگاه از فرط اعتیاد حتی همسر خود را به فروش می گذاشتند!، شاهین پس از بازگشت از سربازی طعم تلخ  بی عدالتی و اختلاف طبقاتی شدید در ایران را درک کرده بود و احساس کرد باید زبان این بی عدالتی ها باشد برای فقرایی بود که از هیچ عدالت اجتماعی برخوردار نیستند.
او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴  فروشگاه سازهای موسیقی خود را اداره کرد و از سال ۲۰۰۳ شروع به شعر و آهنگسازی کرد تا  نوامبر ۲۰۰۴ که آخرین کنسرت موسیقی خود را اجرا کرد و به دلیل محکوم شدن به ۳  سال زندان و ۱۰۰ ضربه شلاق تنها برای یکی از آهنگایش از ترکیه به آلمان مهاجرت کرد و از آن پس تا کنون بی وقفه صدای خستگی ناپذیر آزادی خواهان ایران است.
شاهین نجفی تا قبل از مهاجرت به آلمان در سال ۲۰۰۵ میلادی، در ایران، یک موسیقی‌دان زیرزمینی و فعال سیاسی بود.
وی پس از مهاجرت به آلمان، تاکنون به فعالیت خود در موسیقی رپ و موضوعات سیاسی و اجتماعی ادامه داده و تلاش می‌کند که عناصر شاعرانه و ادبی و اصطلاح‌های فلسفی و سیاسی در ترانه‌هایش حضور داشته باشند.

سرودن ترانه‌ای «نقی» به سبک رپ و با نقدی هجوآمیز از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایرانبوسیله شاهین نجفی
که در این ترانه، علی نقی، امام دهم شیعیان را مورد خطاب قرار می‌دهد و نگاه انتقادی خود از شرایط کنونی اجتماعی و سیاسی ایران را بازگو می‌کند، این امکان را به فرصت طلبان حکومت جمهوری اسلامی داد که برعلیه شاعر بی پروایی که مدت ها به انتقاد و به محاکمه کشیدن قداست پوشالیشان می پرداخت به دسیسه ای ننگین دست بیاویزند و با لفظ توهین به مقدسات کمر به قتل او ببندند تا شاید طنین صدای رعد آسای انتقاد او را خاموش کنند.
اما شاهین در جواب همه تهدید ها، ترانه "ایستاده مردن" را به امضا کنندگان فتوای قتل و قاتلان مذهبی خویش هدیه کرد و در جدید ترین و جنجالی ترین تصمیم خویش اعلام کرد کنسرت علنی برگزار خواهد کرد!.
















چرا شاهین به خود لقب شر می دهد:

شاهین آنچنان که خود می گوید:((شر اعظم است، شریست بر تمامی اعتقادات مذاهب و اعتقادات خرافی و حکومت های دیکتاتوری و روش های سیاسی حاکمانی که مردم جهان را، بردگان مطیع و باربر جهلی تصور کرده اند که با نام خیر و صلاح دنیوی و اخروی به لبه پرتگاه اسارت و تباهی می رانند و منفعتی عظیم از او شر رهایی بخشی در برابر خیر تمامی اسارت های دروغین است، چنان که شاهین در نامه خود خطاب به آنا درمورد برگزیدن لقب شر برای خود اینچنین می نویسد که؛ ((پس سوال نکن که چرا "شر" شدی.تمامی این سیستم، ازفلان رئیس  منتصب تا جن گیر های  دولتی "خیر " هستند.تمامی کسانی که جهان و انسان را به شکل عروسک هایی در حد باربی های سکسی یا چادری  می خواهند خیر هستند.هرآنکه آزادی را بر نمی تابد،از استالین و هیتلر گرفته تا قذافی وخمینی خیر مطلق بودند.مگر سلاح اینها جز اخلاق و کتاب های مقدس و ریسمان های مرئی و نامرئی ایدئولوژی  بود.))


زبان برنده شعر شاهین:

جسارت مهارت کلامی شاهین در بهم آویختن زنجیرهایی که همه زشتی ها و ناملایمات اجتماعی و مسئولین آنرا به اسارت
می کشد  شگفت انگیز است در اشعاری که هر خط دادگاهیست که نقض بسیاری از حقوق انسانی مردم ایران را به دست سنت، حکومت یا خرافات مذهبی موهم محکوم می کند، چون موجی سهمگین که بر هستی جلادان  حکومتی قرون وسطایی و ترویج کنندگان آن می تازد و گهگاه حتی دوستداران ترانه های این شاعر انقلابی نیز از سیلی این موج سهمگین بر باور خرافی اعتقادات پوچ و غیر انسانیشان بی نصیب نخواهد ماند، چرا که او پرچمدار حقیقت و تردید به تمامی باورهاییست که هیچ پایه علمی یا حقوق بشری ندارند، او مانند همه هنرمندان جاودانه جهان پیشاپیش جامعه ایستاده و از فریاد زدن و به انقاد کشیدن حتی نزدیک ترین و عزیزترین همراهانش و هرازگاه خود هیچ هراسی ندارد، شاهین بازگوی زخمهای چرکین مذهبی یک نسل است و به تمسخر کشنده قدیسین موهمی چون آیت الله ها و حاجی ها و...، او پیامبر گونه به دریای خون تهدیدها و حکم قتل ها زده است تا ایستاده مردن را به مردمی  بیاموزد که در کنار پیاده روها با چشمانی وحشتزده به کتک خوردن خواهران و مادران هموطنانشان به دست گشت ارشاد خیره می شوند....


شاهین صدای رسای خشمگین نسلیست که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شد و در زندان ها شکنجه شد، صدای نسلی که گرچه مقاومت کرد و پیروز نشد اما هرگز سر تسلیم فرود نیاورد، شاهین نجفی، فریدون فرخزاد زمان ماست و صدای شاهین صدای رسای همه آرمان ها،  آرزوها  و عشق به رهایی مردم ایرانست از گلوی بریده شاپور بختیار و فریدون فرخزاد!.
شاهین نجفی، در روز جمعه ۱۶ نوامبر در دانشگاه کالیفرنیای برکلی آمریکا حضور خواهد داشت شایسته است که ما نیز در کنار این آزاد مرد و همصدا با او از آزادی بیان و قهرمانی که هنوز در بین ماست، حمایت کنیم!


بن مایه ها :

مصاحبه شاهین نجفی با اشپیگل / ترجمه از ارسلان گلی


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C

هیچ نظری موجود نیست: