بخشی از شعر
((اعترافات یک پیامبر زن! ))
....
آه... چگونه می شود اعتراف کرد؟
چگونه می توان اعتماد کرد؟
زمانی که امام مقوایی دهه فجر ،
در آسمان به پرواز در آمده است!
و آخرین نجات دهنده با ترس،
به چاه پناه برده است!....
من کتاب های مقدس مذهبی را از طاقچه بر می دارم
و از اوراق شان برای رهگذران،
ملاهای کاغذی ابلهانه می سازم!....
(شکوه بختیاری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر