۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

بخشی از شعر ((اعترافات یک پیامبر زن! ))


















  بخشی از شعر

((اعترافات یک پیامبر زن! ))

....

آه... چگونه می شود اعتراف کرد؟ 
چگونه می توان اعتماد کرد؟

زمانی که امام مقوایی دهه فجر ،
در آسمان به پرواز در آمده است!

و آخرین نجات دهنده با ترس،
به چاه پناه برده است!....

من کتاب های مقدس مذهبی را از طاقچه بر می دارم
و از اوراق شان برای رهگذران،
ملاهای کاغذی ابلهانه می سازم!....


(شکوه بختیاری)






هیچ نظری موجود نیست: