یک برش کوتاه از شعر"سموم خاطرات" / کتاب "اعترافات یک پیامبر زن!"
مرا بخوان به نام مریم مقدس
در گوشی تلفنی که فریاد می زنی با نفرت ....
مرا بخوان به نام تمامی کودکان تطهیر شونده
قدیسین تقدیس شونده
اساطیر ستایش شونده
مرا بخوان به نام مقدس مادرت...
و مادرم انگشت های ظریف مرا با دقت,
در زیر ساتور کهنه اش خرد می کند
از انگشت تا بازو
حیوان کوچک مزاحم
سم مهلک خوشبختی...,
من!.
....
(شکوه بختیاری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر