۱۳۹۳ تیر ۱۰, سه‌شنبه

حقایق شگفت انگیز پرونده قتل نوجوان ۱۶ ساله، عاطفه رجبی سهاله















داستان غم انگیز زندگی و اعدام بی رحمانه عاطفه رجبی سهاله که در ۱۶ سالگی به جرم مورد تجاوز قرار گرفتن، توسط کارمند بازنشسته سپاه پاسداران به نام علی اشرف دارابی ۵۱ ساله به قتل رسید!.

تنها گوشه ای از جنایات دهشتناک مذهبی و زن ستیزانه حکومت اسلامی ایران در شکنجه و تجاوز و قتل عام ۳۵ ساله زنان و دختران این مرز و بوم است.
این مقاله ترجمه کوتاهیست بر اساس فیلم مستند بی بی سی از زندگی عاطفه رجبی سهاله به شهادت خانواده، اطرافیان و شاهدان عینی و حتی مسئولین بهزیستیست که پیش از به دار آویختن او با شرایط زندگی او آشنایی داشته و یا پس از آن به تحقیق در مورد زندگی او پرداخته اند. با ذکر درود و تشکر از فیلمساز، دست اندرکاران و تهیه کنندگان این فیلم مستند و شاهدان عینی که با شهامت به بیان حقیقیت زندگی این دختر بی پناه به قتل رسیده پرداخته اند!.


سرگذشت عاطفه رجبی سهاله

عاطفه رجبی سهاله متولد ۱۳۶۶ در شهر مشهد بود که در مرداد ۱۳۸۳ در شهر نکا به جرم جریجه دار کردن عفت عمومی متهم، و به اعدام محکوم شد!، حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور در یک هفته تایید شد او در میدان شهر نکا بدار آویخته شد، قاضی حاج رضایی رئیس دادگستری نکا و قاضی دادگاه او طناب دار را شخصا به گردن وی انداخت!.


ساخت فیلمی مستند از زندگی عاطفه

با اعلام خبر اعدام یک دختر نوجوان در ایران، یک گروه تلویزیونی مستند ساز از شبکه بی بی سی برای ساختن فیلم مستندی از زندگی و دلیل اعدام عاطفه رجبی سهاله به صورت مخفیانه وارد ایران شدند و به طور پنهانی به تحقیق درباره زندگی و دلیل اتهام او به جرم جریجه دار کردن عفت عمومی پرداختند و با وجود همه تهدیدهای خانواده و نزدیکان عاطفه از طرف حکومت اسلامی ایران و منع آنان برای مصاحبه درباره وضعیت زندگی و پرونده عاطفه با رسانه ها، این گروه فیلمساز توانست با خانواده و افرادی که او را می شناختند مصاحبه کند و حقایق زندگی کوتاه و دردناک این دختر بی پناه را به تصویر بکشد، افراد بسیاری شجاعانه به ساخت این فیلم کمک کردند و حقایق را چون تکه های پازل در کنار هم گذاشتند چون عقیده داشتند  داستان زندگی عاطفه رجبی سهاله  ۱۶ ساله باید بازگو شود!.

http://vimeo.com/34165596


https://www.youtube.com/watch?v=oi2iTMcPgoo



نگاهی به زندگی دردناک و تنهایی بی کران عاطفه

کشور چین و ایران بیشترین آمار اعدام را در جهان دارند. در ایران اعدام حتی به دلیل رابطه جنسی بدون ازدواج نیز انجام می گیرد!، سوال این است که این دختر ۱۶ ساله چگونه از نظر حاکمان ایران خطری برای جامعه محسوب میشد که به این جرم اعدام شد!. به شهادت همه کسانی که عاطفه را می شناخند آرزوها و امیدهای او مانند همه نوجوان هم سن و سال خود بود او دختر زیبایی بود و کودکان همسایه او را به نام مدهوری (هنرپیشه مشهور و زیبای هندی) می خواندند.


عاطفه سرپرست پدر بزرگ و مادربزرگ پیرش بود

عاطفه معصوم و مهربان به تنهایی از پدر بزرگ و مادربزرگ مریض و پیرش نگهداری می کرد و برای آنان چون پدر و مادر بود!، در گزارش مامور سازمان بهزیستی که در مورد وضعیت زندگی طاقت فرسای عاطفه به بررسی پرداخته است، چنین آمده:"عاطفه از پدربزرگ و مادربزرگ خود به تنهایی نگهداری می کرده، تمام کارهای خانه بر عهده او بوده، تمیز کردن، غذا پختن، حتی حمام کردن پدربزرگ و مادربزرگ."

همچنین در گزارش مامور سازمان بهزیستی سه سال پیش از قتل عاطفه بوسیله حکومت اسلامی چنین ذکر شده:" پدر و مادربزرگ این نوجوان ۱۳ ساله هیچگونه توجهی به او ندارند و اینچنین به نظر می رسد که عاطفه برای دستیابی به ذره ای عشق و محبت بسیار درمانده است!." این بحران عاطفی و کار طاقت فرسای خانه عاطفه نوجوان را به گذراندن وقت در بیرون از خانه علاقمند کرده بود،او چهره آشنایی در بیرون از خانه بود و مردم به او لقب کولی داده بودند. اما در شهر کوچکی چون نکا، دختری بدون سرپرست و تنها پس از زمان کوتاهی مورد توجه پلیس ارشاد قرار گرفت، چون مامورین گشت ارشاد همه روزه در خیابان های ایران به برخورد با مردم و اجبار آنان به رعایت موازین اسلامی مشغول هستند.


۱۰۰ ضربه شلاق، تجاوز و شکنجه جنسی در ((زندان بهشهر))

شاهدان عینی می گویند زمانی که عاطفه تنها به دلیل رفتار های رایج در بین نوجوانان تحت نظر گشت ارشاد قرار گرفته بود. اولین بار گشت ارشاد او را در یک حمله به یک مهمانی در یک کافه تریا دستگیر کرد. دومین دستگیری او به دلیل بودن در یک ماشین با یک پسر بود. در سال ۲۰۰۵ و در سن ۱۳ سالگی عاطفه نوجوان برای اولین بار به جرم اعمال منافی عفت دستگیر شد.این جرم به کسانی نسبت داده می شود، که توانایی مالی پرداخت جریمه جریمه تعیین شده را ندارند.

اعمال منافی عفت طیف وسیعی از جرم های مختلف را در بر میگیرد. ولی مقامات مسئول هرگز دلیل اصلی این دستگیری و رکورد آنرا در اختیار جراید نگذاشتند. بنابراین تنها چیزی که از پرونده عاطفه می دانیم این است که او به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد!. عاطفه پس از اجرای حکم و آزادی، به اطرافیانش گفته بود که ۱۰۰ ضربه شلاق تنها شکنجه ای نبوده که در زندان متحمل شده، بلکه مامورین گشت منکرات نیز او را مورد آزار و اذیت جنسی(تجاوز) قرار داده بودند و او همچنین زندان بهشهر را جهنم خوانده بود.


۳۰۰ ضربه شلاق در کمتر از يك سال!

خانم <a href="http://www.iranmediaresearch.org/fa/research/audiofile/1161" title="آسيه اميني" target="_blank">آسيه اميني</a> خبرنگاری که به تحقیق و پی گیری پرونده قتل عاطفه پرداخت. در <a href="http://www.tabarestan.info/neveshteh/3A-S_Atefe2004.pdf" title="مقاله" target="_blank">مقاله</a> افشاگرانه خود؛ "عاطفه فقط ۱۶ سال داشت"، پاره ای از نتایج تحقیقات خود را چنان بیان می کند: احكام پيشين عاطفه که طبق آنها به حد جلد (يك صد ضربه تازيانه) محكوم شده،  در تاریخ هاي ۱۰/۲۷ /۱۳۸۰ (در ۱۴ سالگی) و دو ماه بعد از حد اول ۲۰/۶/۱۳۸۱ (در ۱۵ سالگي)  و ۶ ماه بعد  ۲۵ / ۶/ ۱۳۸۰ دومين حكم به اجرا درآمده اند!. همين متن را مرور آنيم: دختر ۱۴ ساله اي در فاصله کمتر از يك سال، سه بار و هر بار صد تازيانه شلاق مي خورد به جرم فساد و زناي غيرمحصنه!.
پرسش هايي ذهنم را خراش مي دهد: چند تازيانه جامعه اي را که يك دختر ۱۴ ساله را به فحشا مي کشاند
مجازات کرده است؟ چه شرايطي براي تغيير وضعيت خانوادگي و اجتماعي عاطفه ايجاد شده است؟ آيا قانون
براي دخترکی به نام عاطفه، ۱۴ ساله، فقط هنگام مجازات معنا يافته است؟


عشق کوتاه و نافرجام عاطفه

با وجود همه تیرگی ها و رنج ها در زندگی اسفناک عاطفه، پسری به او علاقمند شد. این پسر حسن نام داشت. او روح بی آلایش و پاک عاطفه را از ورای هیاهوی دروغین دین فروشان  شناخت. حسن حتی در زمان دستگیری عاطفه، چندین بار برای ملاقات به زندان رفت. پس از سومین بار دستگیری عاطفه، و آزادی او، حسن از عاطفه خواستگاری کرد. قرار شد که باهم ازدواج کنند. حسن بسیار با عاطفه، مهربان بود و او را دوست می داشت!. حسن در صحبت با آشنایان عاطفه گفته بود:
"من تنها می خواهم عاطفه را شاد کنم. من عاشق عاطفه هستم و عاطفه را بیشتراز زندگی خودم دوست دارم!." به گفته آشنایان عاطفه، حسن تنها مردی بود که هرگز از رابطه خود با عاطفه سوء استفاده نکرد!. مدت کوتاهی پس از دستگیری سوم عاطفه، حسن از او درخواست ازدواج کرد.


دستگیری عاطفه چند ساعت قبل از مراسم ازدواجش

عاطفه در مورد آرزویش برای لباس عروسی گفته بود؛ "دوست دارم کت و دامنی ارغوانی با آستین های کوتاه و دگمه های زیبا بپوشم." او در ادامه گفته بود:"من می خواهم امشب زیبا باشم و برقصم تا حسن فراموش کند. پدر من چه کسی است!" (پدر عاطفه معتاد بود). پیش از رفتن به مراسم عروسی، عاطفه ۱۶ ساله در حال پختن غذا برای پدر بزرگ و مادر بزرگ پیرش بود. در آنهنگام به طور ناگهانی مامورین گشت ارشاد به خانه او آمده و او را دستگیر کردند!. مامورین ارشاد دلیل بازداشت او را شکایت نامه محلی اعلام کردند!. این شکایت نامه حاوی هیچ امضایی از همسایگان نبود. تنها امضاء کنندگان آن مامورین انتظامی بودند که این شکایت نامه را تهیه کرده بودند.


سوءاستفاده جنسی پرسنل نیروی انتظامی از عاطفه نوجوان

دختر بی پناهی  که به جرم واهی فحشا چند بار بازداشت شده، شکنجه شده، شلاق خورده، مورد تجاوز زندانبانان و مامورین انتظامی قرار گرفته، دختری جوان زیبایی که سرپرستی ندارد طعمه خوبی برای بندهای فحشای نیروی انتظامی و گشت ارشاد است. احتمالا در شهر کوچکی چون نکا خبر ازدواج عاطفه به سرعت پخش شد و خشم تعدادی از پرسنل نیروی انتظامی که از عاطفه سوء استفاده جنسی می کردند را برانگیخت. دستگیر شدن عاطفه درست چند ساعت پیش از مراسم عروسی اش به جرم فساد اخلاقی، کاملا عجیب و غیر قابل باور است!، هر انسان خردگرایی با شنیدن این مسئله به حقایق اصلی پشت پرده این دستگیری مشکوک می شود. به شهادت بسیاری از شاهدان و به گزارش سایت "پیک ایران "؛ "... تعدادی از پرسنل نیروی انتظامی با توجه به دانستن شرایط زندگی وی [عاطفه ] از این دختر ۱۶ ساله به صورت مکرر سوء استفاده جنسی می نموده اند ... دو افسر نیروی انتظامی دایره مفاسد اجتماعی شهرستان نکا به نام های سروان مولایی وسروان ذبیهی از اصلی ترین کسانی بوده اند که به این اعمال خلاف اخلاق مبادرت می نموده اند . " این دو افسر نیروی انتظامی دلیل اصلی دستگیری عاطفه و در مرحله بعدی اعدام او بودند!.


شکایت نامه ساختگی بر ضد عاطفه

سروان مولایی وسروان ذبیهی که از عاطفه سوء استفاده جنسی می کردند، او را چند ساعت پیش از ازدواجش دستگیر کردند. همچنین این دو افسر نیروی انتظامی امضاء کنندگان برگه شهادت بر علیه عاطفه به عنوان شهادت بر فاسد او بودند!. آن ها در اقدامی دیگر (قبل از اعدام ) در خیابان راه آهن از تعدادی از عوامل خود و مردم بی خبر استشهاد نامه محلی مبنی بر این که این دختر عامل فساد در این منطقه است تهیه نمودند. دریک اقدام دیگر، شایعه این که عاطفه به ویروس HIV و به بیماری ایدز مبتلا است!. به راه انداخته بودند. درحالی که درنکا، یک درمانگاه استاندارد برای تشخیص  مسئله (ایدز) وجود ندارد.


جهنم قانونی زنان و دختران متهم به اعمال منافی عفت

سن بلوغ یک زن در اسلام، برای یک دختربچه ۹ ساله تعیین شده است!. به این سبب یک دختر بچه ۹ ساله و یا بیشتر به عنوان یک زن بالغ مجازات خواهد شد و نه به عنوان یک کودک. زنان و دختران متهم شده به جرم اعمال منافی عفت، طعمه های جنسی آسانی برای مردان هوسران بخصوص؛ متجاوزین نیروی انتظامی، بسیج و مامورین ارشاد هستند. زنان یا دخترانی که به این جرم دستگیر شده اند، مورد سوء استفاده های متمادی جنسی قرار خواهند گرفت.این زنان راه فراری از این جهنم قانونی ندارند چرا که، اگر به تجاوز و آزارجنسی مردان به قانون اعتراض کنند، چون قبلا به جرم اعمال منافی عفت بازداشت شده اند، هیچ فریادرسی نخواهند داشت. حتی مردان متجاوز می توانند از آنان شاکی شوند و ادعا کنند، که متجاوز نبوده اند بلکه اغفال شده بودند.


اعتراف به آزار و سوءاستفاده جنسی توسط عضو بازنشسته سپاه

همچنین زنانی که چون عاطفه در زندان مورد تجاوزهای مکرر و شکنجه قرار گرفته اند، می دانند که قانون و عدالتی برای آنان وجود ندارد. بنابر این عاطفه پس از آزادی از زندان، زمانی که مورد اذیت و آزار عضو بازنشسته سپاه پاسداران قرار گرفت، سکوت کرد. این بازنشسته سپاه علی اشرف دارابی نام داشت و راننده تاکسی بود. او ۵۱ ساله، دارای زن و فرزند و حتی از پدر عاطفه هم مسن تر بود!. عاطفه پس از دستگیری به اتهام رابطه جنسی خارج از ازدواج، برای اعتراف مورد شکنجه قرار گرفت. عاطفه همه موارد اتهامی را انکار نمود، ولی شکنجه شدیتر و شدیدتر شد. پدر عاطفه در اینباره می گوید: "پس ازضربه های متمادی شلاق، بالاخره عاطفه در زیر شکنجه اسم علی دارابی را به زبان آورد." عاطفه اعلام نمود که علی اشرف دارابی تنها کسی است که با او رابطه جنسی داشته، و این رابطه جنسی بر پایه آزار و اذیت و  سوءاستفاده جنسی بوده. به گفته خانواده و نزدیکان عاطفه، در مدت زمان این سوء استفاده جنسی. حالت روحی و روانی او کاملا بهم ریخته بوده و میل به خودکشی داشته، و این حالت بد روانی، کاملا گویای وقایع ناهنجار پنهانی در زندگی او بوده است.


دادخواست معتمدین محل برای آزادی عاطفه

همسایگان و اهل محل که شاهد بودند عاطفه در موقع دستگیری در خانه تنها بوده. همچنین به گفته آنان عاطفه از نظر روحی و روانی حالت کاملا سالمی نداشته، دادخواستی با امضای ۴۳ نفر از اهالی محل تنظیم کردند، و خواهان جلوگیری از اعدام او شدند. عاطفه نیز از زندان نامه ای در دفاع از خود نوشت، و به دلیل اعصاب و روان ضعیف خود که مدارک پزشکی آن نیز در پرونده اش موجود بود، درخواست آزادی کرد.

نقش مستقیم قاضی حاجی رضایی در اعدام عاطفه

نحوه رسيدگي و صدور حکم قاضي پرونده بسيار مبهم و غير منطقي است. قاضی با ارائه اسناد غیر واقعی به دیوان عالی کشور سن وی را ۲۲ سال اعلام کرده بود.<a href="http://news.bbc.co.uk/2/hi/5217424.stm" title="[1]" target="_blank">[1]</a>.همچنین بیانیه عفو بین‌الملل پیرامون اعدام کودکان در ایران اشاره‌ای به این مورد دارد و می‌نویسد:"اشتباه در سن عاطفه سهاله فقط پس از اعدام، موقعی که وسایل شخصی و وصیت‌نامه او را به خانواده‌اش تحویل دادند، برملا شد."چنانچه<a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%B5%D8%AF%D8%B1" title=" شادی صدر" target="_blank"> شادی صدر</a> وکیل پدر عاطفه در مصاحبه خود با شبکه بی بی سی می گوید :" قاضی شخصا پرونده عاطفه را به دیوان عالی برد و در مدت بسیار کوتاه و غیرقابل باور (۳۰ روز) حکم اعدام قانونی او را برای اجرا آماده کرد!." او اضافه می کند:" این پرونده موضوع عجیبی در خود نهفته دارد که نمی توانم روی آن انگشت بگذارم."


قاضی حاجی رضایی کیست؟

قاضی این پرونده، قاضی حاجی رضایی، یکی از اعضای اصلی سپاه پاسداران در زمان انقلاب بود. او به طور مستقیم در بازجویی ها که با  شکنجه عاطفه همراه بود حضور داشت!. پس از اینکه عاطفه به  سوء استفاده جنسی قرارگرفتن توسط علی اشرف دارابی، در زیر شکنجه اعتراف کرد، قاضی حاجی رضایی ناجوانمردانه عاطفه را در دادگاه متهم قلمداد کرد. عاطفه نیز که مسیر رسیدگی به پرونده را ناعادلانه می دید، با گریه و در حالی که بر سر قاضی فریاد میزد، حجاب خود را به نشانه اعتراض به زمین انداخته و کفشش را به طرف قاضی پرتاب کرده بود. رفتاری که از هر نوجوان ۱۶ ساله ای در چنین موقعیتی عادی به نظر می رسد. شاید قاضی حاجی رضایی که پیگیر اعدام سریع عاطفه شد، کینه این رفتار او را به دل گرفت؟. یا شاید خود او یکی از شکنجه گران و متجاوزین به این دختر بود و برای ساکت کردن او، حلقه در را به گردنش انداخت.

دادخواهی عمه و پدر عاطفه

عمه عاطفه در دادخواهی به پرونده برادرزاده اعدام شده اش چنین می گوید :"... قاضی... سن عاطفه را ۲۲ سال اعلام کرده بود، درحالی که وی براساس شناسنامه متولد ۳۰ شهریور سال ۱۳۶۶ است.
 قاضی دادگاه، زنا کاران متاهل  ع .ا .د (۵۰ ساله ) و ع. ذ (۴۵ ساله) را که بارها از اختلال حواس عاطفه سوء استفاده جنسی کرده بودند، فقط به چند ضربه شلاق محکوم کرد. درآخرین ملاقات با عاطفه، وی در زندان به من گفت : عمه جان آن سه نفر درآخرین مرحله سه شبانه روز به من تجاوز کردند!. قاضی روز اعدام عاطفه را به اقوام وی اطلاع نداده بود و من از کانالی غیررسمی [مطلع شدم و] در روز اعدام سررسیدم. عاطفه با صدای بلند به قاضی گفت : اگر این بار مرا عفو کنی تا آخر عمر به نامحرم نگاه نمی کنم. اما قاضی خودش طناب دار را کشید ... کجای دنیا و کدام دین یک دختر صغیر  و معلول ذهنی را به اعدام محکوم می کند و متجاوزین حیوان صفت تنها به چند ضربه شلاق قابل خریداری محکوم می شوند... عاطفه تا لحظه های آخر نمی دانست که در حال اعدام شدن است!.


اعدام (قتل عمد) عاطفه بدون خبر به خانواده اش

مقامات قضایی نکا به خانواده او زمان اعدام را اعلام نکردند!. عمه او به طور اتفاقی در اجرای حکم عاطفه حضور یافت. عاطفه زیبا شبیه هنرپیشه هندی "مدهوری" بود، به این دلیل تجمع کنندگان که برای دیدن اعدام او جمع شده بودند، با حضور او اسم متهوری را زمزمه می کردند. برخی از پسران جوان محله های اطراف؛ دست می زدند و زمزمه می کردند مدهوری می آید!.


وصیت نامه عاطفه

خلاصه وصیت نامه عاطفه به این شرح است؛ "من عاطفه سهاله، پیش از اجرای حکم، آرزو دارم با خانواده ام ملاقات کنم. من یک تلویزیون، یک بخاری، یک سی دی خوان و... دارم و اگر امکان دارد می خواهم، وسایل مرا به دختری یتیم که در حال ازدواج است بدهید!."


قاضی تا آخرین لحظه به عاطفه دروغ گفت!

در زمان اعدام عاطفه فریاد زد:" مرا ببخشید مرا ببخشید، الله اکبر، الله اکبر ."  گویا این حرفهایی بود که حاجی رضایی قاضی دادگاه از او خواسته بود بگوید، چون به گفته یکی از آشنایانش، زمانی که یکی از زندانبانان زن پیش از آنکه او را با طناب دار بالا بکشند، در گوشش گفته بود:" ما را ببخش اگر با تو بدرفتاری کردیم."
عاطفه در حالی که طناب در به گردنش بوده و دستهایش از پشت سر بسته بوده به او می گوید:"نگران نباش، نگران نباش، قاضی حاجی رضایی به من گفته؛ تمام این ها صحنه سازی اعدام است تا کسانی که به من تجاوز و سوء استفاده کردند را بترسانند. (نه اینکه مرا اعدام کنند.)"


صحبت های دردناک عاطفه پیش از اعدام

در آخرین لحظه زمانی که حاج رضایی شخصا طناب دار را به گردن او انداخت. عاطفه  تازه متوجه شد، اعدام او حقیقی است. او پیش از آنکه طناب دار کاملا بالا برود فریاد برآورد؛ "مردم مرا ببخشید، مرا ببخشید اگر شما را هرگز اذیت اگر کاری که شما اذیت شدید کردم و یا اگر هرگز ناراحتتان کردم، (با چشمان بسته) حتی نمی توانم ببینم چه کسانی اینجا هستند، مرا ببخشید!."


برملا شدن سن واقعی عاطفه

پس از قتل عاطفه و برملا شدن سن واقعی عاطفه اش در گواهی تدفین و شناسنامه، خانواده او متوجه شدند که شاید با ثابت کردن سن واقعی عاطفه می توانستند او را نجات دهند!. اما عاطفه مرده بود و تنها کاری که خانواده کردند نشان دادن شناسنامه او به مردم بود تا خبر به رسانه های ایران و جهان رسید. ۴ ساعت بعد از افشا شدن سن واقعی عاطفه جسد عاطفه از مزارش ربوده شد!.

سوالات بسیاری بی جواب مانده است در مورد اینکه؛ چرا حاجی رضایی با این سرعت به پیگیری حکم اعدام عاطفه پرداخت، و این پرونده را از روال عادی زمان خود خارج کرد!، چرا مدارک ارائه شده به دیوان عالی کشور جعلی بوده و سن او را ۲۲ ساله نشان دادند و چرا در تمامی مراحل دادگاه و بازجویی کسی هرگز سن اصلی او مطرح نشد و...


دستگیرکنندگان عاطفه، عوامل گروه فحشای کودکان بودند !

جهانی شدن خبر اعدام عاطفه باعث توجه بیشتر مردم و رسانه ها به پلیس، نیروی انتظامی و گشت ارشاد نکا شد. بنابراین ۸ هفته پس از اعدام عاطفه جمعی ازمامورین ارشاد به علت فساد کاری دستگیر شدند. در بین جمع دستگیر شدگان، نام دو پلیس گشت ارشاد به چشم می خورد که به دلیل گرداندن گروه های فحشای کودک دستگیر شده بودند. این دو مامورهمان متجاوزین به عاطفه و مسئولین اصلی تنظیم شکایت نامه، پرونده سازی و بازداشت عاطفه با استناد به امضاء های بی نام و نشان بودند، که در پایان منجر به اعدام عاطفه شد.

کلام آخر:

سرگذشت تلخ و دهشتناک عاطفه، صدای گلوی بریده شده حقوق بشر زنان و کودکان (بویژه زنان و دختران) درحکومت های مذهبی بویژه اسلامی است. دین فروشانی که به نام خدایی جلاد به شکنجه، تجاوز و حتی قتل عام انسان ها می پردازند. مامورین گشت ارشاد و بسیجی که انگل های خطرناک اجتماعی هستند. انگل هایی که صبح تا شام در ماشین های گشت ارشاد  زن و مرد(به طور مختلط) به خیابانگردی و چشم چرانی زنان و دختران و حتی پسران مشغولند، و هر زمان که اراده کنند، آنان را دستگیر، شکنجه و یا حتی به اعدام محکوم می کنند. مامورین ارشاد مردان و زنانی هستند که نگاهی هرزه دارند، و به هر زیبایی فردی را که در ذهن کثیف خود به منزله تحریک جنسی می بینند، چون گرگی حریص و گرسنه حمله می کنند. پس چگونه چنین افرادی بر جان و مال و ناموس هممیهنانمان صاحب شدند!.
در شکنجه، تجاوز و قتل عاطفه کل سیستم قانونی، قضایی و مهم تر از همه حکومتی اسلامی مقصر است!.
حکومت اسلامی که به فقر و بی پناهی این دختر نوجوان رسیدگی نکرد. حکومتی که سن بلوغ یک دختر را در ۹ سالگی می داند!. دست نیروهای انتظامی اش را به اسم ارشاد بر جان و ناموس مردم باز گذاشته. حکومتی که قاضیانش جلادنی هستند که شکنجه می کنند و حلقه دار به گردن نوجوانان می اندازند. در سرگذشت دردناک عاطفه ، حکومت مذهبی، مذهب،و خدای جلادی که به اسم او چنین قوانین وحشیانه ای را پایه نهاده اند گناهکار است. باشد که بر قوانین حقوق بشر چون مذهبی جدید ایمان آوریم و خود و هممیهنانمان را از رنج و جهل برهانیم!.



بن مایه ها:

<a href="http://www.youtube.com/watch?v=gTFRTAlavFQ" title="Execution of a teenage girl" target="_blank">Execution of a teenage girl</a>

<a href="http://peykeiran.com/Content.aspx?ID=20448" title="به انگیزه ششمین سال اعدام عاطفه سهاله (رجبی )" target="_blank">به انگیزه ششمین سال اعدام عاطفه سهاله (رجبی )</a>

<a href="http://www.tabarestan.info/neveshteh/3A-S_Atefe2004.pdf" title="ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻓﻘﻂ 16 ﺳﺎل داﺷﺖ /ﺁﺳﻴﻪاﻣﻴﻨﻲ" target="_blank">ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻓﻘﻂ 16 ﺳﺎل داﺷﺖ

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با چه زبانی باید بگوییم. دین خشن و غیرانسانی اسلام نمیخایم. بردارید قرآن . این دستمال توالت مقدستونو. برید بیرون از ایران آخوندای حیوان. کیر تو قرآن و پیامبرتون.
ما این خرافات را نمیخایم.
ما ایرانیان انسانیم و همان انسانیت برامون کافیه

Unknown گفت...

ما اسلام می‌خواهیم ولی انسانهای ظالم نمی‌خواهیم.