۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

آمنه بهرامی عزیز و تمامی قربانیان اسید پاشی در ایران، درخواست قانون منع خرید و فروش آزادانه اسید را به دادگاه های ایران ببرید

















 اسیدپاشی یکی از شنیع ترین  و بی رحمانه ترین جنایاتی است  که بیشتر علیه زنان صورت می گیرد و در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز شود.
از دوران کودکی تا نوجوانی من بارها داستان گروههای فشار و کمیته و گشت ارشاد هایی را شنیدم که در جمهوری اسلامی  به صورت زنان زیبا و دارای آرایش که بدحجاب می نامند اسید می پاشند و یا چاقو به صورتشان می کشند که همین قضیه چاقوکشی را در سکانس آغازین فیلم "زندگی خصوصی" قبل از سانسور به درخواست گروههای فشار گشت ارشاد، یادآور دوران توحش حکومتی ۳۴ ساله است...کاملا به یاد دارم سال ها پیش داستان زن زیبایی را که  کمیته به خاطر رژ لبش او را در خیابان دستگیر و زن چادری گشت ارشاد در حالی که دستکش به دست داشت از درون پلاستیکی پارچه ای سفید بیرون کشیده و به پاک کردن لب او پرداخته بود و وقتی زن شروع به فریاد زدن از درد و سوزش لب و صورتش کرده بود، مامورین گشت ارشاد از محل گریخته بودند!...و اینکه به هشدار می داند از مامورین کمیته بگریزید و اجازه ندهید با پارچه یا پنبه صورت شما را پاک کنند که ماده ای که استفاده می کنند چون اسید سوزنده است و گوشت و پوست صورتتان را خواهد سوزاند.


 ربيعه‌ اوزدن (ربیعه کازان)  زن گزارشگر اسلامگرای ترکيه‌ که  پس از سفر به‌ ايران مشاهدات خود را در  کتابی به‌ نام «ملکه‌های تهران» به رشته‌ تحرير در آورده‌ است و گرچه در کتاب خود چون همه مسلمانانی که وقتی قواعد بدوی حکومتی اسلامی را در جامعه ای اسلامی دیده وبه قرون وسطایی بودن این اصول و قوانین به خصوص درباره حق زنان پی می برند، اسلامی بودن ان حکومت را انکار کرده و به مغلطه این اسلام واقعی نیست تن در می دهند، اما مصاحبه او درباره اسیدپاشی عوامل لباس شخصی حکومتی بر صورت زنان زیبا و مشکلات زنان ایرانی در حکومت فاشیسم مذهبی بسیار قابل تامل است .






امروزه اسید پاشی در دنیا دمل چرکین توحش تعصب و غیرت مذهبیون و بیشتر جنایتی برگرفته از شقاوت مذهبی بر علیه زنان  در حکومت های اسلامی در دنیا تلقی می شود، بیشترین آمار اسید پاشی متعلق به افغانستان و پاکستان است، در افغانستان، در دوران حکومت طالبان مدرسه‌های دخترانه به اجبار حکومت اسلامی طالبان تعطیل شده و اسیدپاشی بر صورت دخترانی که برای آموختن علم و دانش به مدرسه می رفتند مرسوم شد که این رسم جنایت ننگین تا امروز ادامه دارد،  در بنگلادش اسیدپاشی معمولا شکلی از خشونت خانگی است و در ایران تقریبا در ۹۰درصد موارد اسیدپاشی، قربانی زنان هستند، سختگیری های اجتماعی برگرفته از قوانین مذهبی چون تفکیک زنان و مردان از یکدیگر و جلوگیری و فشار بیش از حد حکومت و خانواده های مذهبی برای دوستی و روابط انسانی و عاطفی و جنسی  فرزندانشان، سبب بوجود آمدن عقده های سرکوب شده جنسی بسیاری شده که به صورت تجاوز به زنان و مردان و کودکان، قتل و آزارهای جنسی زنان حتی پس از ازدواج و اسید پاشی در گوشه گوشه جامعه مذهبی ایران به چشم می خورد.


















معصومه،قربانی اسید پاشی پدرشوهر سابقش

برخی از خواستگارانی که در روابط عاشقانه شکست می‌خورند یا بعد از درخواست طلاق همسر و جدایی از همسرشان با اسیدپاشی بر صورت او (به قصد تخریب زیبایی وی) انتقام‌گیری می‌گیرند، که این از نگاه برده وار مذهبی به زنان ناشی می شود که مردان خود را صاحب و آقای برده ای می دانند که اگر برای فرار از  زندگی برده وارش به آزادی اندیشید چنان جنایتی و زجری بر چهره و روحیه او به یادگار از همه عقده های جنسی و جنایات روزمره آموخته در میادین شلاق و اعدام حکومت اسلامی بگذارند که هیچگاه مرد دیگری به او ننگرد یا اینکه حتی زنده نباشد که با مردی که او را دوست خواهد داشت زندگی کند!.
برخی از کارشناسان قوانین مربوط به مجازات اسیدپاشی را به اندازه کافی بازدارنده نمی‌دانند و به نظر نگارنده اجرای قوانین بسیار سنگین از جمله حبس ابد یا چون قانون جدید دادگاه پاکستان در فیلم مستند Saving Face (نجات چهره) که ۲ بار حبس ابد برای مرد مسلمان دائم الخمر معتادی که زنش را با اسید سوزانده بود چون از آزار و شکنجه بسیار او درخواست طلاق کرده بود، حکمی بسیار مناسب برای جوامعی مذهبی چون ایران و پاکستان و... است.





 فیلم مستند  Saving Face (نجات چهره)  به بررسی جنایات اسید پاشی در پاکستان و کوشش شیرزنانی می پردازد که در تلاشی بی امان برای اجرای عدالت و به دادگاه کشیدن این جنایتکاران و سعی در پشت سر گذاشتن این جنایت دردناک و بازگشت خود به آغوش زندگی هستند، در این فیلم  پزشک جراح پلاستیکی که هر سال به وطنش پاکستان باز می گردد تا به کمک زنانی که قربانی تعصب و توحش جامعه بودند بپردازد، بیننده را با تعدادی از این قربانیان آشنا می کند.


در آخر اینکه امید نگارنده اینست که شیرزنانی چون آمنه بهرامی عزیز و تمام قربانیان اسید پاشی ایران با درخواستی همگانی  به دادگاه های ایران خواهان تصویب قوانین کیفری ذیل برای خاطیان این جنایت و جلوگیری از گسترش این جنایت باشید:


۱- درخواست حبس ابد برای جنایتکارانی که اقدام به اسید پاشی می کنند

۲-قانون منع خرید و فروش آزادانه اسید

۳-قوانین اجرایی سنگین در مورد افرادی که آزادانه اقدام به خرید و فروش هر نوع اسیدی می کنند

۴-قوانین قضایی سنگین و حکم شریک جرم بودن برای فرد یا افرادی که از احتمال وقوع این جنایت آگاهی داشته و مقامات 

 اجرایی و قربانی احتمالی و خانواده اش را در جریان احتمال این جنایت پیش از واقعه نگذاشتند



















باشد که موانع و مشکلات بیشتر از شکل گیری رو به افزون این جنایت جلوگیری کند که البته وضع قوانین بازدارنده  بیشتر
و اجرای این قوانین درصد این جنایت را کاهش خواهد داد ولی بدون برچیده شدن، جهل و تعصب مذهبی و ممنوع شدن تبلیغ خشونت  در مورد زنان در مساجد و مدارس ورسانه های همگانی و به ویژه  برچیده شدن قانون های سختگیرانه و بدوی حکومت های اسلامی که باعث سرکوب عقده های جنسی جامعه و ممنوع کردن نمایش های عمومی جنایاتی از قبیل اعدام و قصاص و سنگسار و قطع دست و پا و شلاق و...، هرگز جامعه ای سالم و به دور از جنایات ناشی از اعتقادات خرافی مذهبی نخواهیم داشت!.


منابع :

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C
http://www.youtube.com/watch?v=ctQxDyMay94
http://forum.iranproud.com/archive/index.php/t-394379.html
http://savingfacefilm.com/
http://www.youtube.com/watch?v=hWrk-brFCrY
http://www.youtube.com/watch?feature=endscreen&NR=1&v=SIbJCGyqK_A



هیچ نظری موجود نیست: